سید محمود علایی طالقانی درگذشته ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ مفسر قرآن، نواندیش دینی، فعال سیاسی و اجتماعی، بود
محمود طالقانی در دوران نهضت ملی شدن نفت به همراه سید رضا زنجانی به حمایت از محمد مصدق برخاست و پس از کودتای ۲۸ مرداد (سقوط دولت مصدق) به همراه جمع کثیری از طرفداران مصدق به نهضت مقاومت ملّی پیوست.
یکی دیگر از دلایل شهرت او، تألیف مجموعهٔ پرتوی از قرآن بود. وی در
آثارش از جمله این مجموعه، نگاهی نو به مذهب داشته و سعی کرده تا از آن انحرافزدایی
کند. پرتوی از قرآن، در زمان انتشار از محبوبترین تفاسیری بود که نوشته شده بود.
طالقانی در آثارش میکوشید تا نشان دهد اسلام با دموکراسی همخوانی دارد.
خاطراتی از آیت الله طالقانی به مناسبت سالروز درگذشت وی:
خاطراتی از یکی از همراهان و نزدیکان طالقانی:
وقتی آیت الله طالقانی دیوارهای
قبر جدش را خراب کرد!
سه سال پیش، با دو رفیق شفیق، به گليرد، زادگاه آیت الله طالقانی رفتیم. یکی
از ما سه نفر، کتابی دربارهی آیت الله طالقانی نوشته بود و برای تحقیق بیشتر دربارهی ایشان، قصد داشت با مردم
روستا و اهالی طالقان گفتوگو کند.
محبوبیت آیت الله طالقانی در این منطقه، شگفتانگیز است. بیشتر مردم هم از
آرای سیاسی آیت الله طالقانی خبر نداشتند. بیشتر مجذوب رفتار و اخلاق آن بزرگمرد
بودند. از میان گفتوگوها و دیدهها و شنیدههای مردم طالقان، چند خاطره برای من
بسیار جالب بود؛ از جمله:
از چندین نفر شنیدیم که وقتی آیت
الله طالقانی به ما میرسید، فقط دربارهی کار و بار ما گفتوگو میشد. مثلا با
چوپان دربارهی گاو و گوسفند و دامداری حرف
میزد و با کشاورز دربارهی کشاورزی و با معلم دربارهی درس و کتاب و دانشآموزان.
کسی به یاد نداشت که آیت الله طالقانی، مردم را برای شنیدن سخنانش گرد خود جمع
کرده باشد و چیزهایی بگوید که ربطی به زندگی روزمرهی مردم نداشته باشد.
یکی از اهالی روستا میگفت: از پدرم
شنیدم که روزی یکی از روحانیان مشهور منطقه به آیت الله طالقانی گفته بود که شما
چرا مردم را برای خواندن نماز در مسجد تشویق نمیکنید. آیت الله طالقانی به آن
روحانی مشهور گفته بود: من صبحها در این هوای سرد زمستان، فانوسبهدست تا سرِ
چشمه میروم و وضو میگیرم. بعد هم آهسته و قدمزنان به سوی مسجد میروم که نمازم
را بخوانم. اگر این کار من، کسی را به نماز و مسجد دعوت نکند، از سخنرانی و تبلیغ
و داد و فریاد هم کاری برنمیآید.
(زمستانهای طالقان، بسیار سرد و طولانی است. ما در نیمهی بهار به طالقان رفتیم و در
همان ایام، آب چشمهای که آیت الله طالقانی از آن وضو میگرفت، فوق العاده سرد
بود)
پیران روستا میگفتند: روزی آیت الله
طالقانی را دیدیم که با عدهای از مردم به سمت کوه مقابل روستا میروند. بالای
کوه، مزار يكی از اجداد ايشان بود. آیت الله طالقانی وقتی به مزار رسيد، با کلنگی
که با خود آورده بود، شروع كرد به خراب کردن دیوارکهایی که مردم با خشت، دور قبر
ایشان ساخته بودند. ظهر هم در مسجد محل سخنرانی کرد و گفت: دیدم کار مردم شده است
نذر و نیاز به مزار سیدآقا. او هم انسانی بود مانند شما. گیرم علم و تقوای بیشتری
داشت. ولی اینها باعث نمیشود که شما برای هر مشکلی بروید آنجا و نخ و پارچه گره
بزنید!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر