میگویند روزی امیرکبیر که از حیف و میل شدن سفرههای دربار به تنگ آمده بود. به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد که برای یک روز آنچه رعیت میخورند میل کند! شاه پرسید مگر رعیت ما چه میخورند؟؟؟ امیرکبیر گفت: ماست و خیار ناصرالدین شاه سرآشپز را صدا زد گفت:که برای ناهار فردایمان ماست و خیار درست گنید سر آشپز دستور تهیه مواد زیر را به تدارکچی برای ماست خیار شاهی داد :
-ماست پر چرب اعلا
-خیار قلمی ورامین
- گردوی مغز سفید بانه
-پیاز اعلای همدان
-کشمش بدون هسته
-نان دو آتیشه خاشخاش
-سبزیهای بهاری اعلا و ... .
ناصرالدین شاه بعد از اینکه یک شکم سیر ماست و خیار خورد. به امیرکبیر
گفت:رعایای پدرسوخته چه غذاهایی میخورند ما بیخبریم. اگر کسی از این همه نعمت رضایت
نداشت فلکش کنید !!
شیخ شعراوی میگوید: اگر در شهر مسلمانان، فقیری دیدی، بدان که ثروتمندان آن شهرمال او را
می دزدند...!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر