هنر خوشنویسی، ادبیات و تاریخ ایران و مقالات سیاسی

۲۸ تیر ۱۳۰۶زادروز سیمین بهبهانی نیمای غزل ادبیات ایران

 

سیمین بهبهانی که  شعر گفتن را از جوانی با سرودن  غزل‌ها و چهارپاره‌های  کلاسیک و  رمانتیک آغاز کرد به خاطر سرودن غزل‌های فارسی در وزن‌های بی‌سابقه به  نیمای غزل معروف شد.

سیمین خلیلی معروف به سیمین بهبهانی ۲۸ تیر ۱۳۰۶ در  تهران و در خانواده‌ای فرهنگی و اهل  شعر و  ادب متولد شد.

پدرش عباس خلیلی شاعر، نویسنده و مدیر روزنامه اقدام بود که به ۲ زبان فارسی و عربی شعر می‌گفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده بود. او رمان‌های متعددی نوشته که همگی منتشر هم شده‌اند. مادرش هم که در مکتبخانه درس خوانده بود با متون  نظم و نثر آشنایی کاملی داشت و زبان فرانسه را آموخته بود. او همچنین از زنان پیشرو و از شاعران موفق زمان خود به شمار می رفت به طوری که مدتی هم سردبیر روزنامه آینده ایران و همچنین عضو کانون بانوان و  حزب دموکرات بود و به عنوان معلم زبان فرانسه در آموزش و پرورش خدمت می‌کرد. با این حساب سیمین بهبهانی از همان کودکی با شعر و ادبیات آشنا شد.

آغاز فعالیت‌ها

با اینکه او در ۱۳۳۷ خورشیدی وارد دانشکده حقوق شد اما در حدود ۳۰ سال از ۱۳۳۰ تا ۱۳۶۰- تنها به تدریس اشتغال داشت و حتی شغلی مرتبط با رشته  حقوق را هم قبول نکرد. در ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و  موسیقی درآمد. این شورا با مدیریت خود او و به همراه هوشنگ ابتهاج،  نادر نادرپور، یدالله رویایی، بیژن جلالی و  فریدون مشیری اداره می‌شد. در هفتم شهریور ۱۳۹۲ (۲۹ اوت ۲۰۱۳) جایزه یانوش پانیوش (Janus Pannonius) از طرف انجمن قلم مجارستان در شهر پچ کشور مجارستان با حضور خودش به وی اهدا شد.

او برای رادیو ترانه هم شعر می‌سرود. او در سال ۱۳۵۷ عضویت در کانون نویسندگان ایران را پذیرفت.

خوانندگان بسیاری چون شجریان، لیلا فروهر، الهه، اکبر گلپایگانی، داریوش، ایرج، عارف، سپیده، کورس سرهنگ‌زاده، رامش، عهدیه، سیما بینا، پوران، دلکش و مرضیه و… سروده‌های وی را خوانده‌اند.

در ۱۳۷۸ سازمان جهانی حقوق بشر در برلین مدال کارل فون اوسی یتسکی را به سیمین بهبهانی اهدا کرد. در همین سال سازمان دیدبان حقوق بشر نیز جایزه لیلیان هیلمن / داشیل هامت را به وی اعطا کرد. در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) نخستین دورهٔ جایزهٔ بیتا برگزار و جایزه به سیمین بهبهانی اهدا شد.

باورهای بهبهانی از زبان خودش

 بهبهانی که در طول فعالیت‌های  هنری خود موفقیت‌های زیادی را کسب کرده است، خودش درباره نگاهش به  زندگی می‌گوید: "برای من زندگی همیشه تجربه است، تجربه‌ای پشت تجربه دیگر. شعر من هم بر پایه تجربه و آزمایش است. از غزل ساده شروع کردم به  دوبیتی‌های نیمایی رسیدم. از چهارپاره‌های نیمایی باز به غزل پخته‌تری دست یافتم. قانع شدم به آن و به غزل‌هایی با وزن‌های تازه‌تر دست یافتم. یکی از عادت‌های من این است که در سفرهای دور نمی‌توانم شعر بگویم… واقعاً عادت کرده‌ام به این آب و خاک و دوری از اینجا را تحمل نمی‌توانم بکنم."

سیمین شعر معروف «دوباره می‌سازمت وطن» را در سال ۱۳۵۹ سرود. این ترانه توسط داریوش اقبالی خواننده ایرانی اجرا شد و همچنین شعر امشب اگر یاری کنی با صدای لیلافروهر در سال ۱۳۹۱ اجرا شد.

سیمین بهبهانی در سال ۱۳۶۷ و در بحبوحه قتل‌عام زندانیان سیاسی شعری سرود تحت عنوان ای مادران.

سیمین بهبهانی در تجمع اعتراضی جنبش زنان ایران در پارک دانشجو مورد حمله مأموران نیروی انتظامی قرار گرفت. وی از مأموری که او را مورد ضرب و شتم قرار داده بود، به قوه قضائیه شکایت کرد اما در نهایت به گفته نسرین ستوده، وکیل سیمین بهبهانی «پرونده بسته شد».

بهبهانی، در روز ۱۷ اسفند ۱۳۸۸، هنگامی که قرار بود برای انجام معالجات پزشکی و سخنرانی در روز جهانی زن به پاریس برود، با ممانعت مأموران امنیتی روبرو شد. مأموران با توقیف گذرنامه‌اش در فرودگاه، به او اعلام کردند که «ممنوع‌الخروج است».

وی تا هنگام مرگ ریاست افتخاری هیئت امنای کتابخانه صدیقه دولت‌آبادی را بر عهده داشت.

                         دوباره می سازمت وطن

دوباره می سازمت، وطن!                     اگرچه با خشت جان خویش

ستون به سقف تو می‌زنم                      اگرچه با استخوان خویش

دوباره می‌بویم از تو گل                       به میل نسل جوان تو

دوباره می‌شویم از تو خون                   به سیل اشک روان خویش

دوباره یک روزِ روشنا                      سیاهی از خانه می‌رود

به شعر خود رنگ می‌زنم                     زِ آبی یِ آسمان خویش

اگرچه صدساله مرده‌ام                      به گور خود خواهم ایستاد

که بردَرَم قلب اهرمن                         زِ نعره  آن چنان خویش

کسی که «عظم رمیم» را                       دوباره انشا کند به لطف

چو کوه، می بخشدم شکوه                   به عرصه  امتحان خویش

اگرچه پیرم، ولی هنوز                       مجال تعلیم اگر بُوَد

جوانی آغاز می‌کنم                           کنار نوباوگان خویش

حدیث «حُبُّ الوَطَن» ز شوق                بدان روِش ساز می‌کنم

که جان شود هر کلام دل                     چو برگشایم دهان خویش

هنوز در سینه آتشی                            به جاست کز تاب شعله اش

گمان ندارم به کاهشی                        زِ گرمی یِ دودمان خویش

دوباره می‌بخشی ام توان                       اگر چه شعرم به خون نشست

دوباره می سازمت به جان                     اگر چه بیش از توان خویش


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پربیننده‌ترین مطالب

Featured Post

۲مرداد ۱۳۷۹ درگذشت احمد شاملو شاعر شاعران خورشید درخشان آسمان ادب ایران

  احمد شاملو ( ۲۱ آذر ۱۳۰۴ – ۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از ...

Advertisement

Main Ad

جدیدترین مطالب