هوالحق به تاریخ لیله ۲۲ ذیالحجه ۱۳۳۷
جناب رئیس اتریاد تهران رتمستر کیکا چینکوف!
دیر آمدی ای نگار سرمست!
از صدر تا ذیل مرقومه ۲۱ شهر جاری را با دقت دیدم بنده به کلمات عقل فریبانه اعضاء و اتباع این دولت که منفور ملتند فریفته نخواهم شد از این پیشتر نمایندگان دولت انگلیس با وعدههایی که به سایرین دادند و یکبارگی قباله مالکیت ایران را گرفتند تکلیفم کردند تسلیم نشدم، مرا تهدید و تطمیع از وصول به مقصود و معشوقم باز نخواهد داشت.
وجدانم به من امر میکند که در استخلاص
مولد و موطنم که گرفتار چنگال قهاریت اجنبی است کوشش کنم. شما میفرمائید نظام نظر
بحق و باطل نداده مدعیان دولت را هر که و هر چه هست باید قلع وقمع نمود تا دارای
منصب و مقام شوم بنده عرض میکنم تاریخ عالم به ما اجازه میدهد هر دولتی که نتوانست مملکت را از
سلطه اقتدار دشمنان خارجی نجات دهد وظیفه ملت است که برای خلاصی وطنش قیام کند اما
کابینة حاضر میگوید من محض استفادة شخصی باید مملکت را در بازار لندن به ثمن بخس
بفروشم!!. در قانون اسلام مدون است کفار وقتی که به ممالک اسلامی مسلط شوند مسلمین
باید به مدافعه برخیزند ولی دولت انگلیس فریاد میکند من اسلام و انصاف نمیدانم
و باید دول ضعیفه را اسیر آز و کشتهی مقصود مشئوم خود سازم. بنده میگویم
انقلابات امروزه، ما را تحریک میکند مثل سایر ممالک دنیا در تمام ایالات ایران
اعلان جمهوریت بر طبق مرام سوسیالیستها داده و رنجبران را از دست راحت طلبان
برهانیم. ولیکن درباریان تن در نمیدهند که مملکت ما با قانون مشروطیت از روی
پروگرام دموکراسی اداره گردد. باری با این ادله وجدانم محکوم است در راه سعادت
مملکتم سعی کرده گو اینکه کرورها نفوس و نوامیس و مال ضایع شود. در مقابل، جوابی را
که موسی در مقابل با فرعون و محمد (ص) به ابوجهل و سایر مقننین و مؤسسین آزادی و
روحانی در محکمه عدل الهی میدهند من هم که یکی از پیروان آنان میباشم خواهم داد.
بنده و همراهانم شما و پیروانت در این دو خط مخالف میرویم باید دید عقلاء عالم به جسد کشته ما میخندند و یا به فاتحیت شما تحسین میکنند؟ فرضاً به تمام مراتب فوق احتمال کذب رود یعنی بنده حقیقتاً یک فرد جاهطلب نفسانی تصور شده به مواعید جناب عالی متمایل گردم آن وقت عرض میکنم کسانی که تسلیم گردیده و ورقه ممهور دولت را در دست داشتهاند همه را بدار آویخته حبس کرده و یا تبعید نمودید بنده را با چه رو بعد از این همه عملیات باز تکلیف به تسلیم شدن مینمایید؟! در خاتمه که درخواست ملاقات کرده بودید عرض میکنم اشخاصی که دارای شرافت قولی نیستند ملاقات کردن با ایشان از قاعده عقل بدور و بیرون است. فقط بین ما و شما را باید خداوند حکم فرماید ـ کوچک جنگلی
به تاریخ ۲۱ ذیحجة ۱۳۳۷، جناب میرزا کوچک خان!
از آنجا که دولت علیه ایران شخص مرا که رئیس اتریاد
تهران و چند سال است در ایران به درستی و راستی خدمتگزار هستم جهت قلع و قمع ریشة
فساد جنگل تعیین فرموده و این مسئله قطعی است و کسانی که با شما همراهی میکنند
اطلاع کامل داریم به جزای خود خواهند رسید به جناب عالی که سر دستة این جماعت هستید
اعلان میشود به عونالله ریشه و مبدأ فساد را از صفحه گیلان کنده و مضمحل خواهیم
نمود. لیکن محض اینکه شخص شما وطن دوست و ایران خواه عاقل و نیک نفس معرفی شدهاید
لازم است به شما خاطر نشان شود هرگاه جنابعالی را در محکمهی عدل الهی حاضر نمایند
و سؤال شود آنچه خسارت و تلفات اهالی بیچاره از بدو الی ختم وارد آمده است مسؤل
درگاه الهی کی است گمان میکنم که انصاف خواهید داد و شرمنده خواهید شد. بدیهی است
انسان کامل برای فایدهی موهوم راضی بدین مسؤلیت بزرگ نخواهد شد و نیز به من هم
اینطور دستگیر شده است که با آن صفات عالی
برای شخص خود راضی به اذیت مسلمین بیچاره نخواهید بود.
با کمال اطمینان و قول شرف نظامی و خدای یکتا قسم میدهم چنانچه به اردوی قزاق ایران و به من پناهنده شوی و حرف را بپذیری قول میدهم که وسایلی فراهم داریم که بقیه عمر خود را با کمال احترام و با مشاغل عالی به آسودگی زندگانی نمایی و این قول نظامی که در این ورقه به شما داده میشود بوحدانیت خدا، حق است.
تا زمانی که آسایش شما در پیشگاه اعلیحضرت همایون و اولیاء دولت علیه ایران فراهم و به عمل نیاورم شخص جناب عالی و کسانی که شما به آنها اطمینان میدهید در اردوی قزاق مثل یک نفر میهمان عزیز میباشید، به مصداق آیه شریفه «اکرمالضیف و لو کان کافرا» و نیز چنانچه بخواهید غیر این مسئله حرفی داشته باشید خوبست محلی را برای ملاقات و حرف آخر معین کنید که در آن محل با شما ملاقات شود تا رفع اشتباهات افواهی شده باشد.
رتمستر کیکا چینکوف رئیس اتریاد
طهران.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر