هنر خوشنویسی، ادبیات و تاریخ ایران و مقالات سیاسی

داستانی خواندنی از نبردهای امیرخیز- تو خدا و محمد را می‌پرستی نه دیوار مسجد را

 

ستارخان در هنگامه‌ی قیام امیرخیز آرام و قرار نداشت. در سختی‌های نبرد در نیمه‌های شب از این سنگر به سنگر دیگر میرفت. گاه پشت یک سنگر چند لحظه روی زمین دراز می‌کشید. یک دستش را زیر سرش می‌گذاشت وبا دست دیگرش تفنگش را ‌می‌گرفت. ذهنش در اندیشه‌ی شبیخون دشمن بود. با خود می‌گفت: آیا فردا هم چنین روزی را خواهیم گذراند؟

فردا هم چون دیروز بود. روز هجدهم مرداد ۱۲۸۷ نیز از سخت‌ترین روزهای امیرخیز بود. حمله، کشنده و کوبنده بود. در این روز نیز چون روز پیشین دشمن سرخورده و پس از نشست و ستارخان سرافراز گامی استوارتر بسوی پیروزی آزادی برداشت. تنها یک واقعه روی داد که دیروز روی نداده بود. این رویداد نشان داد که  سنارخان اگر چه درس نخوانده از تعصب خشک و عامیان به دور است، [ اما بسیار آگاه است ] این چنین بود که: در گرماگرم جنگ، دشمن از بازارچه میدان کاهفروشان پیش رفت و مسجد ایریلو را که از سنگرهای مجاهدان بود به توپ بست.یکی از مجاهدان تکه تکه شد وچند تن کشته  و زخمی شدند. سنگر خالی شد و مسجد ایریلو به دست دشمن افتاد. آشیانه آزادیخواهان به لانه استبدادجویان بدل گشت.

ستارخان چون صاعقه ظاهر شد. محمد بیک، توپچی زبردست امیرخیز، در پشت توپ به سوی محله دوچی گلوله می‌انداخت. رهبر آزادی بر او نهیب زد: چه می‌کنی؟ اینجا را به گلوله ببندد!

مسجد را؟ نه من مسجد را به گلوله نمی‌بندم!

سردار، این فرمان را به کسی دیگر بدهید.

ممد بیک! تو مسلمانی نه بت پست! تو خدا و محمد را می‌پرستی نه دیوار مسجد را . دهانه‌ی توپ را بسمت مسجد بگیر. شتاب کن. الان است که انجمن را گلوله باران کنند.

مسجد ایریلو به رهبری ستارخان و به دست مجاهدان به گلوله بسته شد. دشمنان پراکنده شدند و این سنگر بار دیگر به دست آزادی‌دوستان افتاد.

برگرفته شده از کتاب ستارخان سردار ملی-هوشنگ ابرامی ص ۹۲


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پربیننده‌ترین مطالب

Featured Post

۲مرداد ۱۳۷۹ درگذشت احمد شاملو شاعر شاعران خورشید درخشان آسمان ادب ایران

  احمد شاملو ( ۲۱ آذر ۱۳۰۴ – ۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از ...

Advertisement

Main Ad

بايگانی وبلاگ

جدیدترین مطالب