اسماعیل خویی با اینکه کار اصلی شاعر را «عشق ورزیدن به گوهر زیبایی» میدانست و اشعار عاشقانه بسیاری سروده بود و زبانی تغزلی داشت، اما یک «شاعر سیاسی» هم به شمار میرفت؛ چه زمانی که در دوره پهلوی علیه حکومت انتقاد داشت و چه در دوران جمهوری اسلامی که جایی در ایران برای خود نیافت و به ترک وطن مجبور شد.
من از خنجرهای آلوده میترسم شعر: اسماعیل خوئی نقاشیخط: زندهیاد رضا مافی |
اسماعیل خویی همانطور که در یکی از
اشعار خود اشاره کرده بود، مجبور به سرودن «شعر سیاسی» شده بود، با این حال، سرکوب
دوران پس از انقلاب را غیرقابل مقایسه با دوران قبل از آن میدانست و همواره نسبت
به خطرات گستردهتر «اسلام سیاسی» و «دیکتاتوری مذهبی» هشدار میداد.
اسماعیل خوبی در نهم تیرماه ۱۳۱۷ در مشهد و خطه شاعرپرور خراسان
به دنیا آمد و در همان دوران ابتدایی و متوسطه که در زادگاهش گذراند، به شعر علاقهمند
شد و سپس به سرودن شعر روی آورد.
اولین کتاب شعر اسماعیل خویی در سال ۱۳۳۵، زمانی که هجده ساله بود،
با عنوان «بیتاب» در انتشارات نادری در همان مشهد منتشر شد که در قالبهای کلاسیک
شعر فارسی سروده شده بود. او بعداً اشعار این کتاب را به دلیل «خام بودن» دیگر
دوست نداشت.
اسماعیل خویی که یکی از حاضران در «ده شب شعر» بود در ابتدا از انقلاب طرفداری میکرد، اما با وقوع انقلاب و سرکوب روشنفکران و دگراندیشان، فعالیت کانون نویسندگان ایران نیز محدود شد و خویی نیز عرصه را برای فعالیت ادبی خود بسیار تنگ دید.
زان رهروان دریا شعر: اسماعیل خوئی نقاشیخط: اثرزنده یاد رضا مافی |
او در سال ۱۳۶۱ به زندگی مخفی روی آورد و پس از مدتی ایران را ترک کرد و در سال ۱۳۶۳ بار دیگر ساکن لندن شد و این بار برای همیشه در تبعید و دور از وطن زندگی کرد. شعر «امام طاعون» سرودهٔ اسماعیل خویی حاصل این دوران است
اسماعیل خویی دو هفته پیش از مرگ، به آخرین آرزویی که داشت اشاره کرد و گفت دوست دارد بار دیگر ایران را ببیند، ولی این آرزوی وی هیچ گاه عملی نشد و این شاعر برجسته، روز سهشنبه چهارم خردادماه، در سن ۸۳ سالگی در لندن درگذشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر