اقسام بندگان خدا: گفتهاند: حق تعالی ذریهی آدم را هزار قسم گرداند و ایشان را بساط محبت خویش نشان داد و از آنها آرزوی محبت برخاست.
-
آنگاه خداوند دنیا را بیاراست و
بر ایشان عرضه داشت. بیشتر آنها چون زُخرْف و زیور و گلهای دل ربای دنیا را دیدند
مست شده و شیفتهی دنیا گشتند و با دنیا بماندند؛ مگر یک گروه که همچنان بر بساط
محبت ایستاده بودند و سر به گریبان دعوی بر آورده! پس از آن این گروه را هزار قسم
گردانید و عقبی بر ایشان نمایاند. ایشان چو آن ناز ونعیم همیشگی را دیدند، شیفتهی
حور وقصور شدند و با آن بماندند، مگر یک گروه که همچنان بر بساط محبت ایستاده
بودند وخواهان گنجهای معرفت و خداشناسی بودند. آنگاهاز جناب جبروت و درگاه ملکوت
خطاب آمد که شما چه میخواهید و چه میجوئید؟ ایشان گفتند: خدایا تو بهتر
میدانی؛ چون تو دانای راز همه هستی وعالٍم
به سٍرها و خٌفیه های بندگانی و تو زبان بی زبانانی و خوددانی که خواستهی ما
چیست؟
ما را ز جهانیان شماری دگر
است در سر به جز از باده
خماری دگر است
خداوند، آن گروه را به سر کوی
بلا آورد و بلاها و مصیبتها را بهایشان نمود. این یک گروه هزار قسم شدند. همه روی
از بلا بگردانیدد، مگر یک گروهاندک که روی گردان نشدند وعاشق وار سر به کوی بلا
در نهادند و از بلا نیندنیشیدند وگفتند ما را همان دولت بس که که محمل اندوه تو
گشتیم و غم بلای تو خوردیم و یک یک به زبان حال گفتند:
من که باشم که به تن رخت وفای
تو کنم دیده حمال کنم بار
جفای تو کشم
گر
تو بر من به تن و جان و دلی حکم کنی هر
سه را رقص کنان پیش هوای تو کشم
تفسیر عرفانی سوره احزاب از خواجه عبدالله انصاری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر