نخستین امتیاز مهمی که به اتباع روسیه داده شد امتیاز بهره برداری انحصاری صید ماهی در آبهای ایران در دریای خزر بود. در زمان صدارت حاج میرزاآقاسی، دولت روسیه تزاری با اصرار از دولت ایران، واگذاری قسمتی از سواحل خزر را خواستار گردید. حاج میرزا آقاسی بدون توجه به مسئله شیلات و صید ماهی و عواید سرشارش، بدون مقاومت تسلیم شد، و معروف است که در نامه ای اظهار کرده است:" ما کام شیرین دولت را برای مشتی آب شور تلخ نمیکنیم.
آقاسی در قبال بهایی ناچیز، حق بهره برداری از آبزیان خزر را به یکی از
اتباع روس واگذار کرد. با آمدن امیرکبیر به صحنه سیاست، این قرارداد لغو گردید. امیرکبیر،
شیلات را به میرزا ابراهیمخان دریابیگی با مبلغ سالی ۹۰هزار تومان به او اجاره
داد. دو سالی شیلات در دست میرابراهیم خان بود. اما بدحسابی کرد و قسط دیوانی را
سر وقت نپرداخت. از سوی دیگر برخی از خویشاوندانش که تبعه روس شده بودند، ادعاهای
مالی بر او داشتند، به همین دستاویز سفارت روس حقوقی برای اتباع خود در شيلات
مطالبه کرد. امیر هم مطابق قرارداد اجاره نامه او را لغو کرد و از اواخر ۱۲۶۷ شيلات را تحت اداره
مستقیم دولت قرار داد.
پس از امیرکبیر و در دهه های بعد، امتیاز دریای مازندران باز هم به ترتیب
به خارجی های دیگری واگذار شد که یکی از مشهورترین آن ها، سرمایه داری موسوم به لیانازوف
بود. این واگذاری در واقع یک نوع سیاست موازنه بین قدرتهای آن زمان بود. اعطای امتیاز
رویتر (قراردادی بود که میان انگلیس و دولت قاجار در زمان سلطنت ناصرالدین شاه
منعقد شد) به انگلستان، طمع روسها را زنده کرد و آنها نیز به دنبال کسب امتیازی
مشابه از سران قاجار افتادند. یکی از بخشهای مهمی که روسها میتوانستند از آن امتیاز
کسب کنند شیلات شمال کشور بود؛ زیرا آنها از گذشته در این حوزه فعال بودند و میدانستند
شیلات دریای خزر میتواند برای آنها منبع ارزنده کسب منافع سیاسی و اقتصادی در شمال
ایران باشد. میرزا سپهسالار در اعطای این امتیاز به لیازانوف روس، نقش مهمی داشت..
هدف دولتمردان ایرانی از اعطای این امتیاز ایجاد نوعی توازن قدرت میان
انگلستان و روسیه در ایران بود. با ایجاد قرارداد شیلات شمال در سال ۱۲۹۳ بین سپهسالار و لیازانوف،
شیلات شمال ایران به مبلغ پنجاه هزار تومان به این تبعه روس اجازه داده شد. این
امتیاز با کش و قوسهای فراوان تا زمان انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه و تشکیل اتحاد
شوروی سوسیالیستی تداوم داشت. با پیروزی انقلاب کمونیستی در روسیه، این امتیاز به
دولت شوروی منتقل شد و شرکت مختلط ایران و شوروی برای صیادی در سواحل شمالی ایران
تاسیس گردید. این امتیاز تا زمان بر سر کار آمدن دولت ملی دکتر محمد مصدق پابرجا
بود و دولت شوروی از عواید آن برخوردار میگردید. اما در این زمان عمر امتیاز نامه
به پایان رسید و با وجود تمایل روسها، دولت ایران حاضر نشد آن را تمدید کند.
با روی کار آمدن دولت ملی
دکتر محمد مصدق، دوره ای جدید در تاریخ سیاسی ایران آغاز شد. در این دوره، سیاستها
و برنامه های جدیدی در حوزه سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک ایران در پیش گرفته شد.
این رویکرد جدید را موازنه منفی نامیده اند. سیاست موازنه منفی، در واقع اصل سیاست
خارجی دکتر مصدق و منطق روگردانی از این و آن دولت یا سیاست بیطرفی در میان نیروها
و قدرتهای بزرگ جهانی براساس حفظ منافع ملی بود. بدین ترتیب هماهنگ با این سیاست
نه تنها به کشورها و قدرتهای خارجی امتیازی داده نشد، بلکه امتیازات داده شده که
به ضرر منافع ملی ایران بودند نیز لغو گردید. هماهنگ با همین سیاست موازنه منفی
بود که دولت ایران در تاریخ نهم بهمنماه۱۳۳۱، به سادچیکف، سفیر شوروی، اطلاع داد مدت قرارداد شیلات
دریای خزر به پایان رسیده است و دولت ایران حاضر به تمدید امتیاز آن نیست. این
گونه بود که امتیاز شیلات شمال ایران پس از حدود نیم قرن به پایان رسید.
۱. زندگانی امیرکبیر، حسین مکی، تهران، انتشارات سازمان چاپ
محمدعلی علمی، ۱۳۳۷، ص۱۴۲.
۲. امیرکبیر و ایران، فریدون آدمیت، شرکت سهامی خوارزمی(۱۳۵۴)، صص ۴۰۹-۴۱۰.
۳. اندیشه ترقی و حکومت قانون (عصرسپهسالار)، فریدون آدمیت،
تهران، نشر سپهر، ۱۳۵۶، ص۳۵۵.
۴. شیلات گیلان، در: کتاب گیلان، عبدالله ملت پرست، ج۳، تهران، گروه پژوهشگران
ایران، ۱۳۷۴، ص۲۸۵.
۵. سیاست موازنه منفی دکتر مصدق و بازتابهای خارجی آن، علیرضا
عطاری، فصلنامه خوارزمی، بهار۹۵، ص۴۶؛ سیاست خارجی ایران در
دوران پهلوی: ۱۳۰۰تا۱۳۵۷، هوشنگ مهدوی، تهران، نشر البرز، چ دوم، ۱۳۷۴، ص۲۰۰.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر