آوردهاند که شبخ ما ابو سعید روزی در نیشابور بر اسب نشسته بود و جمع متصوفه در خدمت او به بازار فرو میراند. جمعی وْرنایان میآمدند برهنه! هر یکی اٍزار پای چرمین پوشیده و یکی را برگردن گرفته میآوردند. چون پیش شیخ رسیدند، شیخ پرسید که این کیست؟ گفتند: امیر مْغامران است. شیخ او را گفت که این امیری به چه یافتی؟ گفت: ای شیخ! به راست باختن و پاک باختن! شیخ نعرهای بزد و گفت: راست باز و پاک باز امیر باش.!
مغامر: كسيكه
خود را بكارهاى سخت و هولناك وارد كند، كسيكه دست بكارهاى سخت و خطرناك زند.
ورنا: برنا. جوان که در مقابل پیراست
برگرفته شده از اسرار توحید ابو سعید ابوالخیر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر