هنر خوشنویسی، ادبیات و تاریخ ایران و مقالات سیاسی

حکایت موسی و بنی اسرائیل


شیخ ما گفت: وحی آمد به موسی علیه السلام که بنی اسرائیل را بگو که بهترین کس از میانه‌ی خویش اختیار کنید. هزار کس اختیار کردند. وحی آمد که از این هزار بهترین اختیار کنید. صد بدر کردند.

وحی آمد که از این صد بهترین اختیار کنید. ده اختیار کردند. وحی آمد که از این ده بهترین اختیار کنید. یکی اختیار کردند. وحی آمد که این یگانه را بگوئید تا بُتَرین بنی اسرائیل را بیارد. چهار روز مهلت خواست و گرد برمی‌گشت. روز چهارم به کویی فرو میشد. مردی را دیدکه به فساد و ناشایستگی معروف بود و انواع فسق و فجور در او موجود . چنانک در آن کار انگشت نمای گشته بود. خواست که وی را ببرد. اندیشه‌ای به دلش در آمد که به ظاهر حکم نباید کرد! روا بود که ‌او را قدری و پایگاهی بود. به قول مردمان خطی به وی فرو نتوان کشید و به این که خلق مرا اختیار کردند که تو بهتری،  غره نتوان گشت! چون هر چه کنم به گمان خواهد بود. این گمان در حق خویش برم بهتر! دستار درگردن خویش نهاد و آمد . تا به نزد موسی. گفت: هرچند نگاه کردم هیچ کس را بتر از خویش نمی‌بینم. وحی آمد به موسی که این مرد بهترین ایشان است،  نه بدانک طاعت او بیش است لیکن بدانک خویشتن را بترین دانست.

اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پربیننده‌ترین مطالب

Featured Post

۲مرداد ۱۳۷۹ درگذشت احمد شاملو شاعر شاعران خورشید درخشان آسمان ادب ایران

  احمد شاملو ( ۲۱ آذر ۱۳۰۴ – ۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از ...

Advertisement

Main Ad

بايگانی وبلاگ

جدیدترین مطالب