خاطره‌ای زیبا از دکتر حسابی

 


خاطره‌ای زیبا از دکتر حسابی

پروفسور حسابی میگفت: در دوره‌ی تحصیلاتم در آمریکا در یک کار گروهی با یک دختر آمریکایی به نام کاترینا و همین‌طور فیلیپ که نمیشناختمش هم گروه شدم.

پروفسور حسابی میگفت: در دوره‌ی تحصیلاتم در آمریکا در یک کار گروهی با یک دختر آمریکایی به نام کاترینا و همین‌طور فیلیپ که نمیشناختمش هم گروه شدم. از کاترینا پرسیدم: فیلیپ را میشناسی؟ کاترینا گفت: اره؛ همون پسر که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف نخست جلو می‌شینه؟این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه. ولی به طرز غیر باوری رفتم تو فکر. آدم چقدر باید نگاهش به اطرافش مثبت باشه که بتونه از ویژگی منفی چشم پوشی کنه. چقدر خوبه مثبت دیدن! با خودم گفتم اگه که کاترینا از من در مورد فیلیپ می‌پرسید؛ چی می‌گفتم؟ حتما سریع می‌گفتم همون معلوله دیگه!! وقتی نگاه کاترینا رو با نگاه خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم. حالا ما با چه دیدگاهی به اطراف نگاه میکنیم؟ مثبت ی منفی؟
اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پربیننده‌ترین مطالب

Featured Post

۲مرداد ۱۳۷۹ درگذشت احمد شاملو شاعر شاعران خورشید درخشان آسمان ادب ایران

  احمد شاملو ( ۲۱ آذر ۱۳۰۴ – ۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از ...

Advertisement

Main Ad

بايگانی وبلاگ

جدیدترین مطالب