شیخ فضل الله نوری سردمدار جریان مشروعه که مقتدای تاریخ خمینی دجال نیز هست درزمینهی روزنامه خواندن و رغبت روزافزون مردم به آن، که درجوهر خودآگاهی مردم و از رونق افتادن بازار دین فروشی آنها را به همراه دارد خطاب به مردم میگوید:
الان از کثرت انس روزنامهها، ادراک و شعور شما تغییر کرده و رغبت به
معاشرف فرنگیان و فرنگی مآبان و طبیعیان و لامذهبان پیدا کردهاید...وای بر شما
مسلمانان که خواندن این روزنامهها را مایهی ترقیات و ادراک خود دانستهاید و
مخارج زن و بچهی خود را صرف آنها کردهاید که از اهل اسلام و علما برائت کنید وبه
درجهای که گویا هرگز با ایشان هم کیش نبودهاید.... مجالس روضه خوانی و تکایای
عزاداری واهتمام مردم در این عبادات که از شعائر بزرگ شیعه خانه است نزدیک به نصف
به تعطیل بگذرد و متروک شود.... او هواداران مشروطه را بابی و مروج فساد حتی
مذبوحانه بهیمه و خنزیر مینامد.
در فردای کانون توپخانه شیخ فضل الله نوری و عدهای از آخوندهای وابسته
به او به اوباش توپخانه پیوستند و در میدان زیاده از هزار نفر معمم گرد آمد. شعار
آنها این بود: مشروطه نمیخواهیم ما دین نبی خواهیم. اوباش توپخانه آزار طرفدار
مشروطه را تا حد قتل به فجیعترین وضع هم پیش بردند. مثلا میرزا عنایت نامی را
دستگیر کردند و پس از غارت ۷۰۰ تومان پول و ساعت طلاب او نخست با
رولور به او تاخته چند تیری زدند و سپس با قداره زخمهای بسیار رساندند و چون او بیجان
افتاد پسر نقیب السادات ( یکی از تیولداران مشروطه) پیش آمده و دیگران را به کنار
رانده و چنین گفت: این حضرات مسلمانان شاهد باشید و در نزد جدم روز قیامت شهادت دهید
که من در راه دین اول کسی هستم که چشم مشروطه طلبان را بیرون آوردم. این را گفت و
با کارد چشم آن جوان را کند. سپس او را از درخت آویختند که هر یکی از اوباشان
قدارهای به او میزدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر