هنر خوشنویسی، ادبیات و تاریخ ایران و مقالات سیاسی

حکایت ابوسعید ابوالخیر

 


یحیی ماوراءالنهری از سفر حج بازگشته بود. به زیارت بوسعید آمد. شیخ گفت: آنچه آورده‌ای با جمع در میان باید نهاد و ایشان را فایده داد. آن دوریش گفت: یا شیخ رفتیم و شدیم و دیدیم و یافتیم و یار آنجا نه! شیخ نعره‌ای بزد. گفت: دیگر بارگوی! دیگر بار بگفت! شیخ نعره‌ای دیگر بزد و گفت دیگر بار بگوی! سه دیگر بار بگفت. شیخ نعره‌ای بزد. پس شیخ روی  به جمع کرد و گفت: ورای صدق  این مرد صدقی نیست. از وی بشنوید!

اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پربیننده‌ترین مطالب

Featured Post

۲مرداد ۱۳۷۹ درگذشت احمد شاملو شاعر شاعران خورشید درخشان آسمان ادب ایران

  احمد شاملو ( ۲۱ آذر ۱۳۰۴ – ۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از ...

Advertisement

Main Ad

بايگانی وبلاگ

جدیدترین مطالب