هنر خوشنویسی، ادبیات و تاریخ ایران و مقالات سیاسی

آثار میرعماد الحسنی قزوینی


 میرعماد الحسنی سیفی قزوینی از مشهورترین خوشنویسان تاریخ هنر ایران است که توانست پایه خط نستعلیق را چنان مستحکم نماید که تمام صاحب نظران خطوط اسلامی آن را عروس خطوط نامیدند. قلم او بیشترین تأثیر خود را در عرصه خط نستعلیق گذاشته‌است.

آثار میر عماد گواه این سخنند که میر به دو اصل نهایی اصول دوازده‌گانه خوشنویسی یعنی شأن و صفا، رسیده‌است. خط میر دارای چنان زیربنای محکمی است که حتی در زمان حیاتش تأثیر فراوانی برهم‌روزگاران خود داشت و همین‌طور پس از وی چندین قرن خوشنویسان از روی قطعاتش مشق کرده‌اند، هر چند هیچ‌کدام نتوانستند به جایگاه او دست یابند. میر صدها شاگرد برجسته تعلیم و تربیت نمود که هر کدام نام‌آورانی شدند که نام و هنرشان پشتوانه فرهنگ کشور ایران است. افزون بر خوشنویسان ایرانی مقلدان خط میرعماد در میان خوشنویسان عثمانی و هند فراوان بوده‌اند.

میرعماد با پالایش خطوط پیشینیان و زدودن اضافات و ناخالصی‌ها از پیکره نستعلیق و نزدیک کردن شگرف نسبت‌های اجزای حروف و کلمات، به اعلا درجه زیبایی یعنی نسبت طلایی رسید و قدمی اساسی در اعتلای هنر نستعلیق برداشت. با بررسی اکثریت قاطع حروف و کلمات میرعماد متوجه می‌شویم که این نسبت به عنوان یک الگو در تار و پود حروف و واژه‌ها وجود دارد و زاویه ۴۴۸/۶۳ درجه که مبنای ترسیم مستطیل طلایی است، در شروع قلم‌گذاری و ادامه رانش قلم، حضوری تعیین‌کننده دارد. این مهم قطعاً در سایه شعور و حس زیبایی‌شناسی وی حاصل آمده، نه آگاهی از فرمول تقسیم طلایی از دیدگاه هندسی و علوم ریاضی. میرعماد این نسبت‌ها را نه تنها در اجزای حروف بلکه در فاصله دو سطر و مجموعه دو سطر چلیپاها و کادرهای کتابت و قطعات رعایت می‌کرده‌است. وی چلیپانویسی و قطعه‌نگاری را به مرتبه یک فرهنگ ارتقا داد و به عنوان هنری مستقل از کاربرد خط نستعلیق در قاب تاریخ نشاند.  میرعماد ذوق شعر نیز داشته و اشعاری به او منسوب است

بنا به رأی کارشناسان خط ایرانی در عالم نستعلیق از ابتدا تاکنون کمتر خوشنویسی یافت شده که خطش به استواری و قدرت و شیوایی قلم میر باشد. میر عماد زیبایی خط نستعلیق را به اعجاز رسانیده‌ است. بنا به گفته دکتر مهدی بیانی میر در لطف قلم و قدرت کتابت ید بیضا نمود و خط او بدون اصلاح استوار و خوش‌اندام است،

خط میرعماد در زمان زندگانیش نه تنها در ایران و دربار صفوی بلکه در دربار گورکانیان هند و پادشاهان عثمانی نیز آوازه‌ای بلندپایه داشت. گفته می‌شود که خط او را در زمان زندگیش با طلا معاوضه می‌کردند و درهنگام مرگ از ثروتمندترین مردان ایران بوده چنانچه خانه‌اش را وزیر وقت نتوانست بخرد.

تولدش سال ۹۶۱ در قزوین و مرگش ۱۰۲۴ بوده از خاندان بزرگ سیفی قزوین بود. بعدها به «عمادالملک» و «میرعماد» مشهور شد و شهرت وی سراسر ممالک گیتی را فراگرفت. نسبت او چنان‌که در دست‌نویس‌هایش مشاهده می‌شود از سادات بلند مرتبه حسنی بوده و جد او از کاتبان و کتابداران دوره صفوی در قزوین بوده‌است.

می‌گویند میرعماد روزی قطعه‌ای از خط خود را به ملا محمدحسین تبریزی نشان داد؛ استاد فرمود: «اگر چنین توانی نوشت بنویس وگرنه قلم فرو گذار.» میر گفت: «خود نوشته‌ام». استاد روی او را بوسید و خط او را روی چشم گذارد و فرمود: «امروز استاد خوشنویسان هستی» و او را از شاگردی بی‌نیاز دانست.

میرعماد مدت‌ها از روی آثار استادان دیگری همچون بابا شاه اصفهانی و سلطانعلی مشهدی به خصوص میر علی هروی مشق کرد و از میان هزاران خوشنویس که در مدت شش قرن قبل از وی خودنمایی کرده‌اند، سرآمد همه شد و حدّ این هنر را به سر حد اعجاز و کمال آن رسانید و در این هنر به جایی رسید که رونق دیگر استادان را شکست.

میرعماد پس از اقامت در دربار شاه به لطف و عنایتی که در حق او می‌شد مفتخر گردید و با اخلاق کریمه خود مورد ستایش شاه ونور چشم او گردید.

میرعماد از سادات سیفی حسنی و با کُنیه قزوینی است و چون پیرو مسلک «عمادالملک» بود این لقب را به خود گرفت. او مردی آزاده و بزرگمنش بود و هنر را برای هنر دوست می‌داشت و برای رسیدن به حد والای هنر خود و دیگران را فراموش می‌کرد تا جایی که گویند مدت ۳ سال سر خود را اصلاح نکرد. ارتباط او با شاگردانش در حد مرید و مرادی بود و برای او قائل به کرامات بودند. نصرآبادی از قول ابوتراب شاگرد میرعماد گفته‌است: روزی در قهوه‌خانه نشسته بودم میرعماد با رشیدا خواهر زاده‌اش گذر کرد. به خاطرم رسید اگر میر صفای باطن داشته باشد به قهوه‌خانه می‌آید. با اینکه چند قدم بیشتر نرفته بود برگشت قهوه خورد و گفت: از این چیزها در خانه ما هم یافت می‌شود. ابوتراب تنبیه شد. روز دیگر به خانه میر رفت و در بالاخانه او منزل یافت. بنا به اشعار میر برای شاه نشان می‌دهد که او تا حدود زیادی مغرور و طبع حساسی داشته‌است.

قتل میر

در کتاب احوال و آثار خوشنویسان اثر مهدی بیانی آمده‌است: چون میرعماد به تسنن مشهور بود و شاه نسبت به تشیع تعصب داشت. این مورد باعث مزید علت شد که در نهایت منجر به قتل میرعماد گردید. گویند شاه فریاد کشید و گفت: (کسی نیست مرا از دست این مرد خلاص کند) یا (کسی نیست مرا از دست این سنی نجات دهد) یا (کسی نیست این مغرور را بکشد) یا (ما یک تن قزوینی ندیدیم که یک ذرع دم داشته باشد). مقصود بیک مسگر قزوینی رئیس قبیله شاهسون قزوین به قول صاحب آرای عباسی در آخرین شب ماه رجب ۱۰۲۴ که میرعماد از راه حمام بنا به دعوت مقصود بیک به خانه او می‌آمد، جمعی از اراذل و اوباش را واداشت که در تاریکی شب او را به قتل برسانند.

مرگ میر به سال ۱۰۲۴ در شصت و سه سالگی زندگی‌اش اتفاق افتاد و مزار او اکنون در اصفهان (مسجد ظلمات و آرامگاه میرعماد) است. مدتی بعد خبر قتل میر به سراسر ایران و بلاد اطراف رسید و به ویژه در هند و عثمانی که شیفته خط میر بودند مراسم سوگواری به پا شد. جهانگیر شاه هند از روی تاسف اعلام نمود اگر میر را به من داده بودند هم وزن او طلا می‌دادم.

از میر عماد آثار خطی فراوانی به صورت مرقع یا «قطعات متفرقه» به جای مانده‌است که زینت بخش موزه‌های معتبر ایران و جهان و مجموعه‌های شخصی است.


































































بیشتر بخوانید:

بیشتر بخوانید:
اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پربیننده‌ترین مطالب

Featured Post

۲مرداد ۱۳۷۹ درگذشت احمد شاملو شاعر شاعران خورشید درخشان آسمان ادب ایران

  احمد شاملو ( ۲۱ آذر ۱۳۰۴ – ۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از ...

Advertisement

Main Ad

بايگانی وبلاگ

جدیدترین مطالب