هنر خوشنویسی، ادبیات و تاریخ ایران و مقالات سیاسی

عارف قزوینی عاشق و دیوانه ایران بود


مرتضی نی داوُد در خاطراتش میگوید: عارف عاشق و دیوانه‌ ایران بود. وقتی عارف در کنسرتهایش ميخواند، گریه ميکرد، یعنی تا این حد وطن‌پر‌ست و احساسی بود. شخصیتی که در ۱۵۰ سال اخير در ایران ظهور نکرده، او میهن دوستی تمام عیار بود. بی‌‌چشمداشت به وطنش عشق میورزید. وطن را به خاطر وطن ميخواست. مناعت طبعش در کمتر شاعری ديده شده است.

خودش ميگوید: از وقتی عاشق وطنم شدم، پشیمانم که چرا غير از وطنم به چیزهای دیگر پرداختم. حاضرم در خاکستر تونِ حمام بخوابم، ولی ملتم شریف و بزرگوار و مملکتم آباد و آزاد باشد. ایران اگر آباد شد همه‌ اش از آنِ من است. چرا باید کوته‌ نظر باشم و به یک باغ و خانه قانع شوم ؟

او به همین خاطر با استغنای طبعی که داشت، هیچ کمکی را از کسی نپذیرفت و در نهایت در تنگدستی کامل مُرد. عارف هم شاعر بود و هم مبارز و چریک ادبی. او موفق شد روش ادبی خودش را که برای هر حادثه‌ای شعر و تصنیف ميگفت، از سال ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۵ ادامه دهد. در نهایت هم تبعید شد. او در ایام تبعید در همدان به روزگار و بخت خود بسیار نالید. در جای جای دیوانش به شدت پدرش را مورد نکوهش و عتاب قرار داد.

شعر تصنیف معروف گریه را به مستی بهانه کردم اثر عارف با صدای عبدالوهاب شهیدی که در برنامه گلهای رنگارنگ شماره ۲۶۶ از رادیو پخش شد:

گریه را به مستی بهانه کردم

شکوِه‌ها ز دست زمانه کردم

آستین چو از دیده برگرفتم

سیل خون به دامان روانه کردم

ناله دروغین اثر ندارد

شام ما چو از پی سحر ندارد

مرده بهتر زآن کو هنر ندارد

گریه تا سحرگه من عاشقانه کردم

همچو چشم مستت جهان خرابست

رخ مپوش که این دور انتخابست

من تو را به خوبی نشانه کردم

گلهای رنگارنگ ۲۶۶  

تصنیف گریه را به مستی بهانه کردم ـ استاد شجریان ـ اینجا کلیک کنید.

(دیوان عارف قزوینی - به کوشش مهدی نورمحمدی)


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پربیننده‌ترین مطالب

Featured Post

۲مرداد ۱۳۷۹ درگذشت احمد شاملو شاعر شاعران خورشید درخشان آسمان ادب ایران

  احمد شاملو ( ۲۱ آذر ۱۳۰۴ – ۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از ...

Advertisement

Main Ad

بايگانی وبلاگ

جدیدترین مطالب