هنر خوشنویسی، ادبیات و تاریخ ایران و مقالات سیاسی

خاطره‌ای از فرخی یزدی ـ یعنی کشک

 


موقعی که یکی از دوستان فرخی ( آقای رضای گلشن یزدی ) برای خداحافظی نزد وی رفته بود از مرحوم فرخی می پرسد که اگر در یزد فرمایشی دارید انجام دهم. فرخی در جواب می‌گوید قلم را از جیب در بیاور و یادداشت کن تا بگویم و رباعی ذیل را بالبداهه گفت:

ای آنکه ز جود تست دریا در رشک                   افلاک همی گوید و می‌ریزد اشک

اولاد بنی آدم و با این همه جود                          شرمنده‌ی احسان توام یعنی کشک

آقای گلشن پس از نوشتن رباعی بدون توجه به مقصود فرخی گله میکند. فرخی جواب میدهد منظور اهانت نبود. بلکه منظور فرستادن کشک یزدی می‌باشد که در تهران مطلوب و کمیاب است و به مناسبت شعر لفظ کشک گفته شده که کشک یزدی بفرستی!!!

اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پربیننده‌ترین مطالب

Featured Post

۲مرداد ۱۳۷۹ درگذشت احمد شاملو شاعر شاعران خورشید درخشان آسمان ادب ایران

  احمد شاملو ( ۲۱ آذر ۱۳۰۴ – ۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از ...

Advertisement

Main Ad

بايگانی وبلاگ

جدیدترین مطالب